مقالات علمی و تاریخی

این وبلاگ جهت رشد و ارتقا فرهنگ عمومی در جامعه می باشد

مقالات علمی و تاریخی

این وبلاگ جهت رشد و ارتقا فرهنگ عمومی در جامعه می باشد

تحولات جمعیت ایران در دهه اخیر


 

اشاره: انسان به‌هنگام اندیشه در خصوص سرنوشت خویش و دیگران و جامعه انسانی و آینده، به این موضوع پی برده که بین جمعیت و سعادت جامعه، جمعیت و بهروزی فردی و جمعی، جمعیت و زندگی پربارتر و موفق‌تر روابط مستقیم و معنا‌داری وجود دارد. در واقع یک سوی این بحث‌ها، همواره جمعیت است و سوی دیگر آن نیز به جمعیت بازمی‌گردد. امروزه تعداد جمعیت و ویژگی‌های مرتبط با آن، پایه و زیربنای هرگونه برنامه‌ریزی و سیاستگذاری است. در واقع جمعیت از جمله مؤلفه‌های مهم اقتصادی و اجتماعی در هر جامعه‌ای محسوب می‌شود که بر عملکرد اقتصادی و اجتماعی جامعه اثر می‌گذارد و در عین حال از سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی نیز تأثیر می‌گیرد.

جمعیت هر کشوری در اثر باروری و زاد و ولد و همچنین مهاجرت‌ها تغییر می‌یابد. تعداد موالید در هر سال به نرخ باروری و تعداد زنان در سنین باروری (ساخت سنی جمعیت) بستگی دارد. نرخ باروری تابع وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است. از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر کاهش نرخ باروری، می‌توان به افزایش میزان باسوادی و سطح تحصیلات زنان، بالا رفتن سن ازدواج و کاهش میزان مرگ و میر نوزادان و افزایش هزینه آموزش، تربیت و بزرگ کردن کودکان اشاره کرد. میزان مرگ و میر نیزدر کاهش جمعیت مؤثر است. علاوه براین، ساختار سنی جمعیت  یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر مرگ و میر است. هر چه ساختار سنی یک کشور جوان‌تر باشد، میزان مرگ و میر پایین‌ترخواهد بود. بهبود شرایط بهداشتی و پیشرفت‌های علم پزشکی، بالا رفتن سطح آگاهی و سواد مردم، نرخ مرگ و میر ـ به‌خصوص مرگ و میر کودکان ـ را نیز کاهش می‌دهد.

دو عامل مؤثر در تغییرات جمعیت، یعنی ولادت و فوت هر کدام به عوامل بیولوژیک بستگی دارد اما عامل مهاجرت از عوامل بیولوژیک متأثر نیست و شتاب تغییرات آن تحت‌تأثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بیش از دو عامل دیگر است. میزان خالص مهاجرت، تابعی از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور مبدأ و کشورهای همسایه آن و همچنین قوانین مهاجرت مربوط به کشورهای مهاجرپذیر است.

      در مطالعات جمعیت‌شناسی سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن از اهمیت بسزایی برخوردار است و بسیاری از شاخص‌ها و میزان‌های جمعیتی با استفاده از نتایج سرشماری‌ها محاسبه می شود. سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن یکی از عمده‌ترین راه‌های شناخت جمعیت کشور برای برنامه‌ریزی، نظارت، کنترل، ارزشیابی خدمات و فعالیت‌ها در سطح ملی و منطقه‌ای است.

سرشماری عمومی نفوس و مسکن در ایران به موجب قانون، هر ده سال یک‌بار به اجرا در‌ می‌آید.

ششمین سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور از ششم تا بیست و ششم آبان 1385 در سراسر کشور به اجرا درآمد. در این گزارش بخش عمده منابع بررسی جمعیت با استفاده از نتایج این سرشماری است.

 

جمعیت و رشد آن

جمعیت کشور براساس نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1385، 70496 هزار نفر بوده که در مقایسه با سرشماری 1375 افزایش بالغ بر 5/10 میلیون نفری را نشان می‌دهد.

به بیان دیگر رشد سالانه جمعیت کشور در دهه 1385-1375، برابر 62/1 درصد بوده است. نتایج سرشماری 1385 نشان می‌دهد که در دهه اخیر متوسط رشد جمعیت شهری کشور برابر 74/2 و متوسط رشد جمعیت نقاط روستایی برابر 44/0- بوده است.

از نظر استانی بیشترین متوسط رشد سالانه جمعیت در دوره 1385-1375 در استان‌های سیستان و بلوچستان (4/3 درصد)، کرمان (84/2 درصد)، هرمزگان (83/2 درصد)، تهران (64/2 درصد)، قم (07/2 درصد) و یزد (03/2 درصد) مشاهده می شود. کمترین متوسط رشد سالانه جمعیت نیز در استان‌های همدان (15/0 درصد)، اردبیل(5/0درصد)، کرمانشاه(55/0 درصد)، کردستان (68/0 درصد)، زنجان (69/0 درصد)، گیلان(7/0 درصد)، لرستان (8/0 درصد)، آذربایجان شرقی (81/0 درصد) و مرکزی (95/0 درصد) بوده است. متوسط رشد سالانه سایر استان‌های کشور بین یک تا2 درصد است.

از جمله عوامل تأثیرگذار در کاهش متوسط رشد جمعیت کشور در دهه اخیر افزایش سطح سواد و تحصیلات جمعیت کشور به‌ویژه در بین زنان، گسترش شهرنشینی، صنعتی شدن امور، افزایش هزینه‌های زندگی، تغییر نگرش و تمایل خانواده ها به‌ویژه زوج‌های جوان در کاهش تعداد فرزندان، افزایش سطح بهداشت و کاهش سطح مرگ ومیر (به‌ویژه مرگ ومیر نوزادان) و در نتیجه افزایش امید به زندگی است.

جمعیت کل کشور در سال 1386 برابر 71500000 نفر ( تعداد 49600000 نفر در نقاط شهری و 21900000 نفر در نقاط روستایی) برآورد می شود.

ساختار سنی و جنسی جمعیت

داده‌های مربوط به سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن نشان می‌دهد که در ایران همواره تعداد مردها بیش از زنان بوده است. همچنین آمار نشان می‌دهد که نسبت جنسی در مناطق شهری کشور به دلیل مهاجرت مردان روستایی و وجود خانوارهای دسته جمعی نظیر پادگان‌ها و... بیشتر از مناطق روستایی است.

نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385، نسبت جنسی جمعیت کشور را که نشان‌دهنده تعداد مردان به ازای هر صدنفر جمعیت زن است، 6/103 نشان می‌دهد. این نسبت در نقاط شهری برابر  8/103و در نقاط روستایی برابر 1/103 است.

در هرم سنی جمعیت کشور در  سال 1385 افزایش فوق‌العاده جمعیت گروه های سنی 19-15 و 24-20 ساله (نسل متولدان بعد از انقلاب) به‌طور کامل نمایان است که این وضعیت باعث شده در حال حاضر کشور با پدیده «تورم جوانی»1 روبه‌رو باشد. هرچند اقتصاددانان چنین وضعیتی را به عنوان «فرصت طلایی» اطلاق می‌کنند اما افزایش بیش از حد جمعیت در این سنین تأثیر خود را بر تعداد موالید دهه آینده خواهد گذاشت که این پدیده به «اثر گشتاور جمعیتی» معروف است. در حال حاضر چنین پدیده‌ای در حال شکل‌گیری است به این ترتیب که در سرشماری سال 1385جمعیت کمتر از یک سال (1141967) بیش از جمعیت یکساله (1085581) و جمعیت یکساله نیز بیش از جمعیت 2 ساله (1062264) بوده است.

در یک نگاه کلی نیز مقایسه هرم‌های سنی جمعیت ایران در دو دهه اخیر نشان می‌دهد که ساختمان هرم سنی جمعیت ایران درحال معکوس شدن است. این وضعیت حاکی از آن است که جمعیت کشور که درحال حاضر جمعیت جوانی بوده، در سال‌های آتی به سوی سالمندی متمایل خواهد شد. به بیان دیگر، در حال حاضر هرم سنی جمعیت ایران در حال مراحل اولیه انتقال از مرحله جوانی به سالخوردگی است.

در مطالعات جمعیتی برای داشتن تصویری کلی از ساخت جمعیت، ساختار سنی جمعیت را می‌توان در سه گروه عمده سنی زیر بررسی کرد:

- جمعیت 14-0ساله.

- جمعیت 64-15 ساله.

- جمعیت 65 ساله و بیشتر.

بررسی حجم جمعیت در گروه‌های سنی وسیع نشان می‌دهد که جمعیت واقع در سنین 14-0 ساله از 7/23 میلیون نفر در سال 1375 به 7/17 میلیون نفر در سال 1385 کاهش یافته است. در واقع با مهار رشد بالای جمعیت و اعمال سیاست‌های کنترل موالید از اواخر دهه 1360، نسبت جوانی جمعیت (نسبت جمعیت کمتر از 15 ساله به کل جمعیت) کاهش قابل توجهی یافته و از 5/39 درصد در سال 1375 به 1/25 درصد در سال 1385 رسیده است. مقدار این شاخص در پیش‌بینی جمعیت برنامه چهارم توسعه برای سال 1385، 8/26 درصد (6/18 میلیون نفر) پیش‌بینی شده بود. با توجه به آنکه جمعیت پیش‌بینی شده این گروه سنی در برنامه چهارم توسعه حدود 900 هزار نفر کمتر از میزان سرشماری است بنابراین میزان باروری از آنچه در برنامه چهارم توسعه پیش‌بینی شده بود، پایین‌تر آمده است.

در سال‌های اخیر همراه با خروج انبوه متولدان دهه 60، از گروه سنی 14-0 ساله و کاهش نسبت جوانی جمعیت، بر سهم جمعیت 64-15 ساله کشور افزوده شده است. جمعیت گروه سنی 64-15 ساله از 7/33 میلیون نفر در سال 1375 به 2/49 میلیون نفر در سال 1385 افزایش یافته است. در این دهه سهم جمعیت این گروه سنی از 1/56 درصد کل جمعیت به 7/69 درصد رسیده است. همچنین در همین دهه جمعیت جوان واقع در گروه سنی 29-15 ساله از 17 میلیون نفر (4/28 درصد کل جمعیت) به 25 میلیون نفر (4/35 درصد کل جمعیت) افزایش یافته است.

براساس پیش‌بینی جمعیت برنامه چهارم توسعه، جمعیت بالقوه فعال کشور (64-15 ساله) در سال 1385، 6/47 میلیون نفر برآورد شده بود که 6/1 میلیون نفر کمتر از رقم سرشماری سال 1385 است.

سرشماری سال 1385 حجم جمعیت بالای 65 ساله را 3657 هزار نفر نشان می‌دهد که 2/5 درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌دهند. حجم این جمعیت در سال 1375 برابر 2595 هزار نفر و سهم آن 3/4 درصد کل جمعیت کشور بوده است.

پیش‌بینی جمعیت برنامه چهارم توسعه تعداد این جمعیت را در سال 1385، 3286 هزار نفر برآورد کرده که بر این اساس، 7/4 درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌داده‌اند.

مشاهده می‌شود در دهه اخیر حدود یک میلیون نفر به جمعیت سالمند کشور افزوده شده است. این روند در سال‌های آتی شدت خواهد گرفت بنابراین آمادگی برای تأمین نیازهای افراد سالمند که جمعیت آنها در سال‌های آتی رو به افزایش خواهد بود، ضروری به نظر می‌رسد. بدیهی است که گسترش و بهبود خدمات انواع بیمه‌های تأمین اجتماعی و برنامه‌ریزی در خصوص رفع نیازهای اقتصادی، اجتماعی و بهداشت جسمی و روانی افراد سالمند از اهمیت بسزایی برخوردار است.

تغییرات ایجاد شده در ساختار سنی جمعیت، به‌خصوص کاهش سهم جمعیت کمتراز 15 ساله و افزایش سهم جمعیت بالقوه فعال (64-15 ساله) موجب کاهش قابل توجه نسبت وابستگی (نسبت جمعیت 14-0 ساله و جمعیت 65 ساله و بیشتر به جمعیت 64-15 ساله) از 3/78 در سال 1375 به 4/43 در سال 1385 شده است. در صورتی که همراه با کاهش نسبت وابستگی، فرصت‌های شغلی نیز برای جوانانی که به بازار کار وارد می‌شوند، ایجاد شود بنیه اقتصادی بالقوه برای افزایش پس‌انداز تقویت می‌شود و در نهایت بهبود سطح زندگی را به ارمغان خواهد آورد. بدیهی است از جمله ویژگی‌های مربوط به جمعیت ایران افزایش جمعیت بالقوه فعال است و درصورت بهره‌برداری مناسب و بهینه از این ظرفیت می‌توان به سرعت توسعه اقتصادی کشور افزود. اهمیت این موضوع درحدی است که برخی از صاحب‌نظران علوم اجتماعی سال‌هایی را که برخی از کشورها با حجم زیادی از جمعیت واقع در سن فعالیت روبه‌رو می‌شوند به عنوان «پنجره فرصت‌ها»2 نامیده‌اند. در این زمان می‌توان با برنامه‌ریزی مناسب و استفاده بهینه از نیروی انسانی موجود به سوی توسعه و شکوفایی اقتصادی گام برداشت.

 برآورد جمعیت واقع در سن فعالیت در سال 1386 (برحسب گروه‌های سنی پنجساله و جنس)

براساس برآوردهای انجام شده در فاصله سال‌های 1385 و 1386 حدود 1100000 نفر به جمعیت کل کشور اضافه شده است. براساس‌این، متوسط رشد سالانه جمعیت کشور طی این مدت برابر 5/1 درصد است.

جمعیت گروه سنی 10 ساله و بیشتر (جمعیت واقع در سن فعالیت) از تعداد 5/59 میلیون نفر در سال 1385 به تعداد 3/60 میلیون نفر در سال 1386 رسیده است. بنابراین ملاحظه می‌شود جمعیت فعال کشور طی سال‌های 1385 تا 1386 حدود 3/1 درصد افزایش یافته است (جدول شماره 2).

باروری و مرگ و میر

طبق اعلام سازمان ثبت احوال کشور در سال 1386 تعداد 1286716 تولد اعم از جاری و معوقه به ثبت رسیده است که نسبت به سال گذشته 6/2 درصد رشد نشان می‌دهد. با توجه به تعداد موالید ثبت شده و تعداد جمعیت پیش‌بینی شده کشور در سال 1386، میزان خام موالید در این سال حدود 18 در هزار برآورد می‌شود.

میزان باروری کل کشور در سال 1385 حدود 8/1 برآورد می‌شود. این نرخ در سال 1375 برابر 96/2 فرزند برای هر زن بوده است.

      میزان باروری ویژه سنی در ایران در 10 سال اخیر تغییرات قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد. این میزان‌ها از سال‌های 1375 تا 1385 برای همه گروه‌های سنی کاهش یافته است. نکته قابل توجه این است که در سال 1375، اوج سن باروری در گروه سنی 24-20سال بوده که در سال 1385 به گروه سنی 29-25 سال تغییر یافته است. همچنین در سال 1385 سرعت کاهش میزان باروری عمومی در گروه‌های سنی 39-35 به بعد به سرعت کاهش یافته است. به‌نظر می‌رسد از جمله عوامل مؤثر در این امر تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور در دهه اخیر است. از جمله عوامل تأثیرگذار در کاهش سطح باروری کشور در دهه‌های اخیر اجرای سیاست‌های تنظیم خانواده توسط دولت از اواخر دهه 1360، افزایش سطح سواد و تحصیلات در کشور به‌ویژه برای زنان، بالارفتن سن ازدواج، گسترش شهرنشینی، تمایل بیشتر زنان برای مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی و کار خارج از منزل، تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به کاهش تعداد فرزند و در مقابل اهمیت یافتن بعد کیفی تعلیم و پرورش اولاد  و... در سال‌های اخیر است.

کاهش نرخ باروری یکی از دلایل عمده کاهش بعد خانوار از 84/4 نفر به 03/4 نفر در دهه 1385-1375 بوده است.

تعداد مرگ و میرهای جاری و معوقه ثبت شده در سال 1386 برابر 412736 نفر بوده است. با استفاده از تعداد مرگ و میر ثبت شده و جمعیت کشور در سال 1386 میزان خام مرگ و میر حدود 6  درهزار برآورد می‌شود.

با استفاده از روش‌های غیرمستقیم و داده‌های سرشماری سال 1385، میزان خام موالید 13/18 درهزار، میزان خام مرگ و میر 6 درهزار، میزان باروری کل 8/1 فرزند و امید زندگی برای زنان 1/73 سال و برای مردان 1/71 سال برآورد شده است.

ازدواج و طلاق

   مطالعات نشان می‌دهد در دهه‌های اخیر میانگین سن در نخستین ازدواج برای هر دوجنس در حال افزایش بوده است. به این ترتیب که میانگین مزبور در فاصله سال‌های 1375 تا 1385، برای مردان از 6/25 به 2/26 سال و برای زنان از 4/22 به 3/23 سال افزایش یافته است. تفاوت سنی مرد و زن در نخستین ازدواج  در حال کاهش است. این تفاوت از 2/3 سال در سال 1375 به 9/2 سال در سال 1385 کاهش یافته است. جدول شماره 3 حاکی از آن است که میانگین سن در نخستین ازدواج در بین زنان و مردان شهری بالاتر از زنان و مردان روستایی است که این تفاوت نیز متأثر از تفاوت‌های فرهنگی و شرایط زندگی اجتماعی و اقتصادی در دو منطقه شهری و روستایی است.

توضیح اینکه سن متوسط ازدواج تأثیر زیادی بر باروری دارد. افزایش یا کاهش این شاخص موجب افزایش یا محدود شدن طول دوره باروری می‌شود و به این ترتیب از طریق تأثیر بر شمار سال‌های در معرض فرزندآوری، بر باروری تأثیر می‌گذارد.

با بررسی جمعیت در معرض سن ازدواج، می‌توان به الگوی وضع ازدواج رسید. براساس این اطلاعات در هر دو سرشماری نسبت زنانی که دست کم یک بار ازدواج کرده‌اند، بیشتر از مردان است. در مقابل، نسبت افراد هرگز ازدواج نکرده، حاکی از نسبت بالای مردان هنوز ازدواج‌نکرده در مقایسه با زنان در هر دو سرشماری است. هرچند در فاصله هر دو سرشماری نسبت مردان و زنان هرگز ازدواج نکرده افزایش یافته اما بازهم این نسبت در بین مردان به مراتب بیشتر از زنان است. البته درمورد نسبت بیشتر زنان ازدواج کرده، نباید تأثیر عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه را فراموش کرد.

آمارهای ثبتی نیز نشان می‌دهد که در سال 1386، تعداد ازدواج‌های ثبت شده برابر 841107 واقعه بوده است که در مقایسه با سال 1385 (778023 واقعه) حدود 10 درصد افزایش داشته است. براساس این، میزان خام ازدواج از  0/11 درهزار در سال 1385 به 8/11 درهزار در سال 1386 افزایش یافته است.

علاوه بر این ملاحظه می‌شود در هر دو سرشماری نسبت افراد بی‌همسر در اثر طلاق نیز در حال افزایش بوده و این افزایش در بین زنان بیش از مردان است.

تعداد طلاق‌های ثبت شده در سال 1386 برابر99852 مورد بوده که نسبت به سال قبل از آن (94040 واقعه) حدود 10 درصد افزایش داشته است. براساس این، میزان خام طلاق از 2/1 درهزار در سال 1385 به 4/1 درهزار در سال 1386 برای کل کشور افزایش یافته است.

مهاجرت

مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا تحرک مکانی است که بین دو واحد جغرافیایی صورت می‌گیرد و یکی از عوامل مهم تغییر دهنده تعداد و ترکیب سنی و جنسی جمعیت است. توضیح اینکه منظور از مهاجرت در این بررسی دو گروه عمده مهاجران داخلی و مهاجران بین‌المللی (خارجی) هستند. در سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن ایران، تنها آمار مهاجرت به داخل کشور ارایه شده که به دلایلی آمار و ارقام قابل قبولی برای استفاده در پیش‌بینی‌های جمعیتی نیستند. به‌عنوان مثال تشابه گویشی و فیزیکی اکثر مهاجران افغانی با جمعیت بومی به‌ویژه در شرق ایران و برخورداری آنان از شرایط و امکانات زیستی و شغلی همسان با خود ایرانیان، این فرصت را به آنها داده که در هنگام سرشماری هویت خویش را پنهان و  اغلب به عنوان جمعیت ایرانی مورد شمارش قرار گیرند. از سوی دیگر، هزاران ایرانی در دهه‌های اخیر به مرزهای خارج از کشور مهاجرت کرده‌اندکه شمار آنها تاکنون مبهم باقی مانده است زیرا اکثر این مهاجرت‌ها مبتنی بر طی کردن تشریفات و ضوابط قانونی و رسمی نبوده است تا اطلاعات آنها در جایی ثبت شود. اطلاعات ارایه شده در مورد حجم و ویژگی‌های ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز به‌طور عمده موردی و موضوعی و اغلب مبتنی بر ملاحظات سیاسی بوده است تا جمعیتی و اقتصادی. از این رو، در این نوشته تنها به تحلیل مهاجرت‌های داخلی بسنده می‌شود.

مهاجرت‌های داخلی

براساس نتایج سرشماری‌های نفوس و مسکن در فاصله سال‌های 1385-1375، در مجموع 12148148 نفر محل سکونت خود را ترک کرده و در محلی غیر از محل اقامت قبلی خود ساکن شده‌اند. از این تعداد، محل اقامت قبلی 11783772 نفر (00/97 درصد) داخل کشور و 260495 نفر (14/2 درصد) خارج از کشور بوده است و 103881 نفر (86/0 درصد) نیز محل اقامت قبلی خود را اظهار نکرده‌اند.

در مجموع 11783772 نفر که طی سال‌های 1375 تا 1385 محل اقامت خود را در داخل کشور تغییر داده‌اند، 4774041 نفر (51/40 درصد) در بین استان‌های کشور و 7009731 نفر (49/59‌ درصد) در داخل‌استان‌های ‌محل  زندگی خود جابه‌جا شده و محل سکونت جدید انتخاب کرده‌اند.

همچنین از مجموع 7009731 نفر که طی سال‌های 1375 تا 1385 محل اقامت خویش را در محدوده استان محل زندگی خود تغییر داده‌اند، محل اقامت قبلی 3898043 نفر (61/55 درصد) شهرستان محل سرشماری و 3111690 نفر (39/44 درصد) شهرستان‌های دیگر استان محل سرشماری بوده است.

بررسی مهاجران برحسب منشأ شهری یا روستایی نشان می‌دهد، از مجموع 11783772 نفر که طی سال‌های 1375 تا 1385 محل اقامت خود را در داخل کشور تغییر داده‌اند، محل اقامت قبلی 8389676 نفر (20/71 درصد) نقاط شهری (منشأ شهری) و 3394096 نفر (80/28 درصد) نقاط روستایی (منشأ روستایی) بوده است.

از مجموع 8389676 نفر مهاجران که محل اقامت قبلی خود را شهر اعلام کرده‌اند 6385665 نفر (11/76 درصد) به سایر شهرها (مهاجران شهر به شهر) و 2004011 نفر (89/23 درصد) به نقاط روستایی (مهاجران شهر به روستا) وارد و ساکن شده‌اند.

همچنین از مجموع 3394097 نفر که محل اقامت قبلی خود را روستا اعلام کرده‌اند، 2330054 نفر (65/68 درصد) به شهر (مهاجران روستا به شهر) و 1064043 نفر (35/31 درصد) به سایر نقاط روستایی (مهاجران روستا به روستا) وارد و ساکن شده‌اند.

از مجموع 260495 نفر مهاجری که محل اقامت قبلی خود را خارج از کشور اعلام کرده‌اند، 198159 نفر (07/76 درصد) به نقاط شهری و 62336  نفر (93/23 درصد) به نقاط روستایی کشور وارد و ساکن شده‌اند (جدول شماره 4).

 بررسی مهاجران وارد شده برحسب گروه‌های سنی و جنس نیز نشان می‌دهد تعداد مهاجران در هر دو جنس افزایش یافته است. در دوره 1385-1375 تعداد مهاجران در گروه‌های سنی 9-5 و 14-10 ساله در مقایسه با دوره‌های قبلی کاهش و از گروه‌های سنی 19-15 ساله به بعد افزایش یافته و بیشترین افزایش مربوط به گروه‌های سنی  24-20 و 29-25 ساله به‌ویژه در پسران و مردان بوده است. به‌نظرمی‌رسد افزایش تعداد جمعیت جوان در افزایش حجم مهاجران جوان بی‌تأثیر نبوده است.

مهاجرت بین استانی

در فاصله سال‌های 1375 و 1385 در مجموع 4774041 نفر در بین استان‌های کشور جابه‌جا شده‌اند که از این تعداد  1438406 نفر به استان تهران وارد و ساکن شده‌اند. بعد از استان تهران بیشترین واردشدگان به ترتیب به استان خراسان رضوی 305305 نفر و استان اصفهان 299943 نفر بوده و استان کهگیلویه و بویراحمد با 28647 نفرکمترین واردشدگان را داشته است (جدول شماره4).

از مجموع واردشدگان به استان تهران بیشترین تعداد از استان آذربایجان‌شرقی بوده است زیرا طی ده سال 1385-1375 تعداد 172629 نفر از استان مزبور به استان تهران مهاجرت کرده‌اند که 12 درصد از کل مهاجران وارد شده به استان تهران را تشکیل می‌دهند. همچنین این بررسی نشان می‌دهد، خارج‌شدگان از استان آذربایجان‌شرقی نیز به‌طور عمده به استان تهران مهاجرت کرده‌اند به‌طوری‌که از مجموع 302157 نفری که طی ده سال مورد بررسی محل اقامت خود را در استان آذربایجان‌شرقی ترک گفته‌اند 13/57 درصد به استان تهران و بقیه (87/42 درصد) به 29 استان دیگر مهاجرت کرده‌اند.

بررسی استان‌های کشور از نظر مهاجرپذیری و مهاجرفرستی نشان می‌دهد که 12 استان از 30 استان کشور به‌ترتیب استان‌های تهران، اصفهان، یزد، مازندران، خراسان رضوی، گلستان، گیلان، قم، بوشهر، سمنان، مرکزی و قزوین مهاجرپذیر بوده‌اند؛ یعنی رقم خالص مهاجرت در آنها مثبت است، در بین این استان‌ها، استان تهران با 615027 نفر دارای بیشترین رقم خالص مهاجرت و استان قزوین با 1824 نفر کمترین رقم خالص مهاجرت را داشته است در حالی‌که 18 استان دیگر مهاجرفرست بوده‌اند یعنی رقم خالص مهاجرت در آنها منفی است.

در بین‌استان‌های‌مهاجرفرست ‌به‌ترتیب استان‌های آذربایجان‌شرقی، کرمانشاه، خوزستان، همدان، سیستان‌ و بلوچستان، لرستان‌ وکردستان ‌بیش از سایر استان‌ها به سایر نقاط کشور مهاجر فرستاده و کمتر مهاجرپذیرفته‌اند به‌طوری‌که ارقام مربوط به خالص مهاجرت در استان‌های مزبور به‌ترتیب143733-، 119128-، 108212-، 89504-، 71332-، 68790- و 58889- نفر است.

از مجموع مهاجران خارج شده از استان‌های کشور طی سال‌های 1375 و 1385 بیشترین تعداد مربوط به استان تهران (823379 نفر) است که این تعداد مهاجر خارج شده از این استان غیرمنتظره بوده و این در حالی است که طی مدت مزبور بیشترین تعداد مهاجران نیز به همین استان وارد و ساکن شده‌اند (جدول شماره 5).

شهرنشینی و  روستانشینی

براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1385، جمعیت شهرنشین کشور 2/48 میلیون نفر و جمعیت روستانشین و غیر ساکن 2/22 میلیون نفر بوده که به این ترتیب میزان شهرنشینی در کشور در این سال برابر 5/68 درصد بوده است.

پیش‌بینی جمعیت برنامه چهارم توسعه، جمعیت شهرنشین کشور را در سال 1385 برابر 9/46 میلیون نفر و جمعیت روستایی را 6/22 میلیون نفر برآورد کرده بود. بر اساس این، پیش‌بینی نسبت شهرنشینی از 3/61 درصد در سال 1375 به 5/67 درصد در سال 1385 افزایش می‌یافت. جمعیت شهرنشین و نسبت شهرنشینی در این دهه بیش از آنچه برآورد می‌شد، افزایش یافته است.

یکی از عمده‌ترین دلایل افزایش جمعیت شهرنشین و نسبت شهرنشینی در کشور، تبدیل شدن روستاها به شهر و پیدایش شهرهای جدید است. به‌گونه‌ای که طی دهه گذشته تعداد شهرهای کشور از 612 نقطه به 1012 نقطه افزایش یافته است. علاوه بر این تمرکز سرمایه در شهرهای بزرگ، گسترش فعالیت‌های خدماتی در مناطق شهری، ایجاد برخی از صنایع در حاشیه شهرها و مکانیزه شدن کشاورزی در برخی از نقاط روستایی و در نتیجه مهاجرت روستاییان به شهرها نیز در این وضعیت بی‌تأثیر نبوده است.

بررسی روند شهرنشینی در استان‌های کشور نیز حاکی از افزایش این میزان در تمام استان‌های کشور است. در سال 1385، روستانشینی تنها در 5 استان کمی بیش از 50 درصد بوده در حالی که در 25 استان دیگر شهرنشینی چهره غالب جمعیتی را تشکیل می‌داد. البته تفاوت‌های فاحشی در این زمینه بین استان‌های کشور ملاحظه می‌شود به این ترتیب که میزان شهرنشینی از 94 درصد در استان قم تا 47 درصد در استان هرمزگان در نوسان بوده است.

پرجمعیت‌ترین شهرهای کشور در سال 1385 با بیش از یک میلیون نفر جمعیت به ترتیب تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، کرج و شیراز بوده‌اند که در مجموع 8/15 میلیون نفر یا 8/32 درصد از جمعیت شهرنشین کشور را در خود جای داده‌اند. جمعیت این 6 شهر در سال 1375 برابر 13 میلیون نفر یا 6/35 درصد از جمعیت شهرنشین کشور بوده است.

توضیح اینکه بازتوزیع نامتناسب جمعیت در کشور به علل مختلفی از جمله شرایط متفاوت اقلیمی و جغرافیایی در نقاط مختلف سرزمین پهناور ایران و تمرکز سیاسی و اقتصادی و برنامه‌ریزی‌های نامناسب در گذشته بوده به‌گونه‌ای که چنین شرایطی منجر به تمرکز بیش از حد جمعیت در برخی شهرها از جمله مادرشهر تهران شده است. جمعیت شهر تهران در سال‌های 1355، 1365 و 1370 بیش از جمعیت مجموع شهرهای کوچک (شهرهای دارای جمعیت کمتر از 50 هزار نفر) و در سال 1385 جمعیت این شهر هرچند از مجموع جمعیت شهرهای کوچک کمتر بوده است اما با وجود این، جمعیت ساکن در شهر تهران، به‌تنهایی معادل با 17/16 درصد جمعیت شهرنشین کشور در سال 1385 بوده است.

رشد جمعیت شهرنشین کشور در این ده سال 31 درصد بوده است در حالی که رشد جمعیت این شش شهر تنها 21 درصد بوده و از 5/11 میلیون نفر افزایش جمعیت شهرنشین تنها 8/2 میلیون نفر آن به جمعیت این شهرها (6 شهر) افزوده شده است. بنابراین افزایش تعداد نقاط شهری و افزایش جمعیت شهرهای کوچک‌تر، عامل مؤثری بر رشد جمعیت شهرنشین کشور بوده است به‌گونه‌ای که بررسی‌ها نشان می‌دهد تعداد شهرهای کشور از 1012 نقطه شهری در سال 1385 به 1045 نقطه در سال 1386 رسیده است. بنابراین ملاحظه می‌شود که تنها در این مدت تعداد 33 نقطه شهری، به شهرهای کشور اضافه شده است.

ارزیابی و نتیجه‌گیری

- کاهش تدریجی نرخ رشد جمعیت در نقاط شهری و روستایی از 96/1 به 62/1درصد، پدیده مهمی است که در جمعیت کشور رخ داده است. از جمله عوامل تأثیرگذار در کاهش متوسط رشد جمعیت کشور در دهه اخیر افزایش سطح سواد و تحصیلات جمعیت کشور به‌ویژه در مورد زنان، گسترش شهر نشینی، صنعتی شدن امور، تغییر نگرش و تمایل خانواده‌ها به‌ویژه زوج‌های جوان در کاهش تعداد فرزندان و توجه بیشتر والدین به تربیت و آموزش فرزندان، افزایش سطح بهداشت و کاهش سطح مرگ‌ومیر (به‌ویژه مرگ ومیر نوزادان) و در نتیجه بالا رفتن امید به زندگی و گسترش برنامه‌های تنظیم خانواده نیز در کاهش باروری است.

از جمله ویژگی‌های مربوط به جمعیت ایران افزایش جمعیت بالقوه فعال است و درصورت بهره‌برداری مناسب و بهینه از این ظرفیت می توان به سرعت توسعه اقتصادی کشور افزود. اهمیت این موضوع درحدی است که برخی از صاحب‌نظران علوم اجتماعی سال‌هایی را  که برخی از کشورها با حجم زیادی از جمعیت واقع در سن فعالیت روبه‌رو می شوند به‌عنوان «پنجره فرصت‌ها» نامیده‌اند. در این زمان می‌توان با برنامه‌ریزی مناسب و استفاده بهینه از نیروی انسانی موجود به سوی توسعه و شکوفایی اقتصادی گام برداشت.

- در سال‌های آتی جمعیت کشور به‌سوی سالمندی متمایل خواهد شد. با تغییر سبک زندگی و گسترش خانوارهای هسته‌ای، حمایت فرزندان از افراد سالخورده کاهش یافته است بنابراین آمادگی برای تأمین نیازهای افراد سالمند که جمعیت آنها در سال‌‌های آتی رو به افزایش خواهد بود، ضروری است. بدیهی است که گسترش و بهبود خدمات انواع بیمه‌های تأمین اجتماعی و برنامه‌ریزی در خصوص رفع نیازهای اقتصادی، اجتماعی و بهداشت جسمی و روانی افراد سالمند از اهمیت بسزایی برخوردار است.

- استفاده از نظرات و تجارب سازنده کارشناسان جمعیتی از دستگاه‌های مختلف به‌منظور دستیابی به آمارهای جمعیتی دقیق‌تر به‌خصوص در زمینه مرگ‌ومیر و مهاجرت توصیه می‌‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

1- پدیده «تورم جوانی» زمانی به وجود می آید که قسمت قابل ملاحظه‌ای از جمعیت یک کشور (20 درصدکل جمعیت یا  بیشتر) شامل جوانان و نوجوانانی(گروه سنی 15-24 ساله) شودکه در زمان پیروی از الگوی باروری بالا متولد شده و سپس در اثرکاهش میزان باروری، تعداد فرزندان زنده تولد شده، تنزل یابد. در سال 1385 ، 16/25  درصد از جمعیت کل کشور را  گروه‌های سنی 19-15 ساله و 24-20 ساله تشکیل داده‌اند.

2- Windows of opportunity.

منابع:

1- سالنامه آماری سازمان ثبت احوال کشور- 1386.

2- گزارش داخلی دفتر آمارهای جمعیت - فتحی، الهام (کارشناس آمارهای جمعیت)- 1387.

3- دیوارکوب جمعیت – سال 2006- مرکز آمار ایران.

4- مرکز آمار ایران- مهاجرت‌های استانی (1385-1375)، دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری، پاییز 1386.

5- مرکز آمار ایران- توزیع و طبقه‌بندی جمعیت شهرهای ایران و تطبیق توزیع جغرافیایی جمعیت استان‌ها  در سرشماری‌های 1335 تا 1385.

*کارشناس ارشد آمارهای جمعیت ، دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار ایران

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد